گران باش

گران باش ?!
صبح ها را اصلا دوست نداشت .
میگفت : دلش لک زده برای این که تا لنگ ظهر بخوابد.
میگفت : از همه آخر به رخت خواب می رود و صبح زود تر از همه بیدار می شود .
اول در یک صف طولانی نانوایی می ایستد و تازه وقتی از نانوایی برمی گشت صبحانه را آماده
می کرد . شوهر و بچه هایش را بیدار می کرد وآنان را آماده ای مدرسه می کرد . وقتی آنان
از خانه بیرون میشدند تازه دست بکار می شد کل خانه را تمیز می کرد .
میگفت : حتی روز های تعطیل هم کلی کار دارد وبعد از اتمام کار هایش به منزل پدریش سر بزند .
دقیق دیروز دیدمش !!!
گفتم خودت را قربانی دیگران مکن .
گفت : کدام قربانی !! من دارم وظیفه ی مادر بودنم و همسر بودنم را انجام می دهم .
گفتم برای خودت چیکار می کنی ؟
گفت: دلم نمیشه ، احساس میکنم دیگران مهم تر از من هستند بخصوص فرزندانم . اما هیچ
کس مرا نه می بیند و نه می فهمد !! گاهی روی مبل می نشینم و به این فکر میکنم اگر یک
روز مریض شوم چه کسی به کمک من می آید .؟
گفتم : به دلت اجازه نده هر کاری که دلش خواست بکند و با منت ناز هر کس را بکشد و تمام
هویت و ارزشت را لگد مال کند .
خودت را تحمل نکن بگذار تورا انتخاب کنند . نگداز تورا نادیده بگیرند و فکر کنن هر کاری ک می
کنی وظیفه توست .
گاهی بگذار بخاطرکار های که میکنی از تو تشکر شود .
گفت : چطوری ؟
گران باش
گاهی برای خودت خط و نشان بکش .
رژیم ارزشمندی بگیر .
خودت را دوست داشته باش .
روی مبل بشین ولی بجای فکر و خیال منفی ، یه قهوه داغ بریز و با کیک بخور و از زندگی لذت
ببر
گفت : آری خودم از خیلی خواسته های خودم گذشتم بخاطر دیگران ! آن روز میتوانستم همان
ساعت مچی که سال ها آرزوی آن را داشتم بخرم ولی ……
دوستانم هر موقعه در کارشان گیر می کنند سراغم می آیند آری من ارزشمندی خودم را حفظ
نکردم .
گفتم : خودت را از دوست داشتن و احترام های یک طرفه تحریم کن .
باارزش باش !
به خودت بها بده !
سعی کن به آرزو ها و اهدافت بررسی .
بگذار شبیه یک گنجینه دنبالت باشند.
خودت را پشت هیچ ویترینی عرضه نکن ،
اگر هم کردی لااقل ، گران باش .
دلنوشته : سرکارخانم گلبائی
بسیار زیبا وقابل تامل بود…لذت بردم از خواندنش🦋🌹
همه چی عالیه
بهتون تبریک میگم
بسیار زیبا..
باید ارزش هارا درک کنیم و
قدر بدانیم.